پژوهش نگار

علم نور است که خداوند آنرا در قلب هرکه بخواهد هدایت می نماید

پژوهش نگار

علم نور است که خداوند آنرا در قلب هرکه بخواهد هدایت می نماید

مشخصات بلاگ
پژوهش نگار

یامبر اعظم(ص) درباره علم یادآوری فرموند:«علم آموزید که آموختنش کاری نیک است، گفتگو درباره آن تسبیح خداست، بحث و بررسی آن جهاد به شمار می آید، آموزشش به آن کس که نمی داند، صدقه محسوب می شود. بذل و بخشش آن به اهلش سبب تقرب به خدا می گردد؛ زیرا معیار شناسایی حلال و حرام است، و دانشجو را به راه های بهشت می کشاند و از هراس تنهایی می رهاند و در غربت دمساز او می گردد. [علم] راهنمای امور پنهانی است، اسلحه ای است برای مقابله با دشمنان، زیوری است برای دوستان. خداوند به خاطر علم، مردمی را سرفراز گرداند تا جایی که آنان را در امور خیر پیشوای دیگران سازد و از ایشان پیروی شود. و کارهایشان مورد توجه قرار گیرد و آثارشان قابل فراگیری گردد و فرشتگان شیفته دوستی آنانند، زیرا علم، احیاگر دل ها و روشنگر دیدگان از نابینایی است و سبب قدرت بدنی از سستی و تنبلی می شود و خداوند دارنده علم را به مقام محبان می رساند و همنشینی با نیکان را در دنیا و آخرت نصیبش گرداند. در سایه علم، خدا را فرمان برند و پرستش نمایند و در سایه علم، خداشناسی صورت پذیرد و به یگانگی شناخته شود و به وسیله علم صله رحم انجام گیرد...»

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

  • محمد هاشمی

  • محمد هاشمی

بررسی ابعاد الگویی سبک زندگی حضرت زهرا علیها السّلام با تاکید بر بند هفتم بیانیۀ گام دوم انقلاب اسلامی

بررسی ابعاد الگویی سبک زندگی حضرت زهرا علیها السّلام با تاکید بر بند هفتم بیانیۀ گام دوم انقلاب اسلامی-img

در این مقاله به دنبال آنیم که از منظر علم جامعه شناسی، سبک زندگی حضرت زهرا (ع) را به عنوان یک الگوی تام در تمامی عرصه های زندگی برای جامعۀ زنان امروزی با تأکید بر بند هفتم بیانیۀ گام دوم انقلاب که توسط امام خامنه ای (مدظله العالی) طرح گردیده، واکاوی کنیم و به این پرسش پاسخ دهیم که مهم ترین ابعاد الگویی سبک زندگی حضرت زهرا(ع) برای زنان امروزی چیست؟ روش مورد استفاده در این تحقیق، روش توصیفی- تحلیلی است. تکنیک های جمع آوری در این تحقیق نیز کتابخانه ای است. نتایج نشان می دهد که مهم ترین ابعاد الگویی، سبک زندگی را با نگاه به سیرۀ فاطمی به سه دسته: نظام ارزشی، مسئولیت مادری و مسئولیت اجتماعی می توان تقسیم بندی نمود.

 

 

منبع : دوفصلنامه میراث طاها، پاییز و زمستان 1399 - شماره 7 , نجفی، محمدعلی , کارشناسی ارشد رشته پژوهش علوم اجتماعی (دانشگاه حکیم سبزواری)/ پژوهشگر و دانش آموخته جامعة المصطفی العالمیة(ص) واحد مشهدنوع مطلب : بازنشرتعداد بازدید : 2487     تاریخ درج : 1400/11/04    


1. بیان مسأله

مفهوم سبک زندگی (Life Style) از جمله مفاهیم علوم اجتماعی و علم جامعه شناسی (Sociology) است که در دهه های اخیر بسیار مورد توجه عالمان اجتماعی و مدیران فرهنگی قرار گرفته است؛ سبک زندگی معنایی است که از به هم تنیدگی، پیوند و شبکه ای بودن عوامل متعددی که در شیوه های زندگی یا اقلیم های زیستن انسان تأثیر می گذارند به وجود آمده است. تأثیر سرمایۀ اجتماعی بر سبک زندگی بیشتر معطوف به مطالعۀ شبکه های اجتماعی و هنجارهای این شبکه است. شبکه های اجتماعی نقش اساسی در ایجاد سلیقه ها و تغییر آن ها دارند. سرمایۀ اجتماعی (Social capital) و سبک زندگی رابطه ای متقابل دارند و می توان از این منظر که چگونه داشتن سبک های زندگی مختلف می تواند به ایجاد سرمایه اجتماعی منتهی شود، به مسأله نگاه کرد (الفت و سالمی، 1391، ص 33-34). تقریباً در اکثر تعاریف می توان دو مفهوم را یافت که در تعریف سبک زندگی در نظر گرفته شده است و در واقع هر دو مفهوم هم به واژۀ سبک برمی گردد: مفهوم جامعیت و مفهوم تمایز. به این معنی که سبک زندگی حاکی از مجموعه عوامل و عناصری است که کم و بیش به طور نظام مند با هم ارتباط داشته و یک شاکلۀ کلی فرهنگی و اجتماعی را پدید می آورند. همین پیوستگی و اتحاد این کل را از کل های دیگر متمایز می سازد. وجود کلماتی همچون الگو، نظام مندی، کلیت و هویت در بیانات اخیر رهبر فرزانه انقلاب نیز حاکی از همین مطلب است و به همین دلیل است که امروزه از دو مدل و الگو (pattern) متمایز سبک زندگی اسلامی و غربی سخن می گوییم. در کل سبک زندگی هر فرد عبارتست از چارچوب شناختی که در آن فرد رفتارهای خاصی را انتخاب می کند. این رفتارها به فرد کمک می کند تا با زندگی کنار بیاید (شیلینگ، 1382، ص 100) در بند هفتم بیانیۀ گام دوم انقلاب اسلامی آمده است:

«تلاش غرب در ترویج سبک زندگی غربی در ایران، زیان های بی جبران اخلاقی و اقتصادی و دینی و سیاسی به کشور و ملّت ما زده است؛ مقابله با آن، جهادی همه جانبه و هوشمندانه می طلبد که باز چشم امید در آن به شما جوان ها است (KHAMENEI.IR)».

جامعۀ ایران یک جامعۀ دین دار و خدامحور است؛ با ورود نگرش ها و اندیشه های غربی و جلوه های مدرنیته که توسط افرادی چون میرزا ملکم خان، میرزا آقا خان نوری و آخوند زاده که از پیشروان آشنایی با تجدد بودند این تضاد و چالش بین این دو فرهنگ کاملاً متفاوت، بروز پیدا کرد. عده ای نیز که به جریان روشنفکری غیردینی شهرت یافتند، با نام پیشرفت و توسعه و نفی عقب ماندگی تاریخی در القای اندیشۀ غربی و تجدد حاصل از رشد و گسترش بینش غربی کردند. باید این نظریۀ انتقادی رهبر معظم انقلاب را درک کنیم که مواجهۀ تمدن ایرانی- اسلامی با فرهنگ غرب که امروزه بر تمام جهان سیطره یافته است سبب تحولات بسیاری در تمامی شئونات جامعه ایرانی شده است و چراهایی که ایشان مطرح می کنند نیاز به ریشه یابی معرفتی دارد.

از مسائل مهم جامعۀ امروزی ما، بحث تهاجم فرهنگی است، به خصوص این تهاجم فرهنگی حمله به جایگاه مؤثر و ویژۀ زنان جامعه می باشد که تمام تلاش دشمن قسم خوردۀ اسلام از بین بردن حجاب و عفاف زنان است (خان شیر و سالاری، 1396، ص 1). یکی از ابعاد حوزۀ مطالعاتی و پژوهشی سبک زندگی، معطوف به بررسی الگوها، مراجع یا انواع سبک های زندگی رایج است که معمولاً منجر به معرفی تیپ های مختلف سبک زندگی یا سنخ شناسی الگوهای سبک زندگی در گروه ها و جامعه می شود (قهرمانی نژاد، 1394، ص 220). از جمله الگوهای مهم و نافذ که در زمرۀ الگوهای سنتی قرار می گیرد، سبک زندگی دینی و مذهبی است که به سبب قوت حضور دین در جامعۀ ایران، از جایگاه مهمی برخوردار است. این الگو می تواند مبین یک الگوی سالم و نشاط بخش برای زندگی آحاد جامعه باشد که باید از سوی سیاست گذار فرهنگی مورد توجه قرار گیرد و در چارچوب سیاست های هنجاری مورد تأکید مراجع ذیربط باشد. به عبارتی ورود به این بحث با این پیش فرض است که «الگوی زندگی فاطمی» می تواند در عصر حاضر مورد توجه قرار گیرد. مهم ترین موارد را می توان چنین برشمرد:

- به دلیل اقتضائات و نیازهای جاری، این الگو که در آموزه های علوی و فاطمی یافت می شود، می تواند در جامعۀ شیعی و مذهبی مورد استقبال جامع ایرانیان معتقد به اسلام ناب، قرار گیرد.

- احتمال نفوذ و اثرگذاری این الگو در جامعۀ ایرانی به نحو جدی وجود دارد.

- این الگو جامع بوده و می تواند تمامی ابعاد سبک زندگی را پوشش دهد. ارائۀ یک بحث جدی ولی مختصر از دیدگاه دینی در خصوص اینکه از نگاه حاکمیتی (نظام جمهوری اسلامی) و نیز فقهی-کلامی، نظام سیاسی می تواند و باید در حوزۀ فرهنگ و آداب و رسوم و رفتارهای اجتماعی – فرهنگی را ملاحظه و سیاست گذاری کند (همان، ص 221).

بنابراین توجه به دریافت این الگوها از آموزه های پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت طاهرینش(ع) مسأله ای روشن و غیر قابل خدشه است و از این منظر، دریافت این الگوها در زندگی حضرت زهرا(ع) اهمیت می یابد. حال در این مقاله به دنبال آن هستیم که از منظر علم جامعه شناسی سبک زندگی حضرت زهرا(ع) را به عنوان یک الگوی تام در تمامی عرصه های زندگی برای جامعه واکاوی کرده و به این پرسش پاسخ دهیم که مهم ترین ابعاد الگویی سبک زندگی حضرت زهرا(ع) برای زنان امروزی چیست؟

2. ادبیات پژوهش

2. 1. تعریف مفهوم

سبک زندگی اصطلاحی است که در فرهنگ سنتی کاربرد چندانی ندارد چون ملازم با نوعی انتخاب از میان تعداد کثیری از امکان های موجود است. پس از جنگ جهانی دوم، رشد اقتصادی و ماشینی شدن کار، جامعه ای را در غرب پدید آورد که تمایزات سنتی تا اندازه ای در آن محو شدند، بدین معنا که هر فرد از طریق تنوعی که در انتخاب شغل، محل زندگی، آرایش، پوشاک خود و... در پیش می گرفت خود را از دیگران متمایز می کرد. از این زمان بود که مفهوم سبک زندگی در معنی جدید آن مطرح شد. سبک زندگی الگویی برای کنش است که مردم را از هم متمایز می کند تا آنچه را مردم انجام می دهند و چرایی آن را و معنایی که برای آن ها و دیگران دارند درک کنیم (چنی، 1382، به نقل از ازکیا 1388، ص 245). برخی تعاریف سبک زندگی را از جنس رفتار دانسته و نگرش ها و باورها را در آن دخیل نمی دانند (رویکرد جامعه شناسانه) و برخی دیگر تعاریفی هستند که ارزش ها و نگرش ها را بخش مهمی از سبک زندگی می دانند (رویکرد روانشناسانه)(قماشچی و معرف، 1395، ص 96). اصطلاح سبک زندگی از دو واژۀ Style و Life تشکیل شده است. معنای واژۀ زندگی تا حدودی روشن است؛ اما مفهوم سبک (نوع یا روش) نیاز به توضیح دارد. در تعریف آن چنین آمده است: «شکل دادن یا طراحی چیزی (نظیر موی سر، اسباب یا وسایل) تا بدین شیوه، جالب و جذاب به نظر آید. به عبارتی کیفیت برتر در ظاهر، طراحی یا رفتار». (کمبریج، 2006) آلفرد آدلر (Alfred Adler) از این مفهوم برای اشاره به حال و هوای زندگی فرد استفاده می کند. سبک زندگی هدف فرد، خودپنداره، احساس های فرد نسبت به دیگران و نگرش فرد نسبت به دنیا را شامل می شود (فیست و فیست، 1387، ص 97) همچنین الگویی است برآمده از ارزش ها و باورهای مشترک یک گروه یا جامعه که به صورت رفتارهای مشترک ظاهر می شود (مهدوی کنی، 1388، ص51). آرو و ونزل (Aro&Wenzel) آن را الگوی ثابتی از رفتار، عادات، ارزش ها و نگرش ها می دانند که ویژگی و خصوصیت گروه ها قلمداد می شوند (باینگانی و دیگران، 1392، ص 63) لیزر (Laser) (1963) سبک زندگی را براساس الگوی خرید کالا تعریف می کند. به نظر وی سبک زندگی فرد نشان دهندۀ شیوۀ زندگی متمایز جامعه یا گروه اجتماعی اوست. شیوه ای که مصرف کننده در آن خرید می کند و شیوه ای که کالایی خریداری شده مصرف می شود، بازتاب دهنده سبک زندگی مصرف کننده در جامعه است (خوشنویس، 1389، ص 10). مک کی (Makee) سبک زندگی را برآمده از ارزش ها و باورهای مشترک یک گروه و جامعه می داند که به صورت رفتارهای مشترک ظاهر می شود (الفت و سالمی، 1391، ص 20) سازمان بهداشت جهانی (World Health Organization) سبک زندگی را این گونه تعریف می کند: روش زندگی مردم و بازتابی کامل از ارزش های اجتماعی، طرز برخورد و فعالیت های آنان است.

همچنین ترکیبی از الگوهای رفتاری و عادات فردی در سراسر زندگی (فعالیت های بدنی، تغذیه و...) است که در پی فرایند جامعه پذیری به وجود آمده است (قاسمی پاکرو، 1390، ص 1).

2. 2. نظریه های سبک زندگی

با توجه به تنوع رویکردهای موجود به سبک زندگی مرور برخی از مهم ترین چارچوب های مفهومی مذکور به تصریح فضای مفهومی سبک زندگی و شناخت مؤلفه های آن کمک خواهد کرد. اولین تأکید مستقیم بر سبک زندگی با انگیزۀ جامعه شناختی در کار تورشتاین وبلن (Treshwane Veblen) مشاهده می شود. به نظر وی به واسطۀ سبک زندگی افراد در فضای رقابتی با به نمایش گذاشتن ثروت خود از طریق مصرف تجملی و حضور در فعالیت های فراغتی می کوشند پایگاه والایشان را به گونه ای نمادین تعیین کنند (کوزر، 1382، ص 362).

2. 2. 1. گئورگ زیمل (George Zeeml): زیمل سبک زندگی را تجسم تلاش انسان می داند برای یافتن ارزش های بنیادی یا به تعبیری فردیت برتر خود در فرهنگ عینی اش و شناساندن آن به دیگران، تلاش می کند؛ یعنی انسان برای معنای مورد نظر خود (فردیت برتر) شکل های رفتاری را برمی گزیند. زیمل چنین گزینشی را «سلیقه» (taste) و این اشکال به هم مرتبط را «سبک زندگی» می نامد. در نتیجه وی، در عین پذیرش تمایز میان صورت ها (رفتارهای محتمل در چارچوب عینیت فرهنگی) و معنا (فردیت برتر) صورت های برگزیده و نحوۀ چینش آن ها را که همان سبک باشد، در ارتباط با معنا می بیند (کوهی و دیگران، 1394، ص 208).

2. 2. 2. پیر بوردیو (Pierre Bourdieu): بوردیو، برحسب اینکه انسان ها و گروه ها چگونه و چقدر زمان، صرف رفتارهای مصرفی می کنند سبک های زندگی را مورد مطالعه قرار می دهد تا بدین ترتیب میان گروه ها مرزهای نمادین ایجاد شود. در تحلیل بوردیو از سبک زندگی نظام قشربندی و موقعیت اجتماعی بازیگران صحنه اجتماعی از اهمیت بالایی برخوردار است. او در تحلیل سبک زندگی به مفاهیم میدان، سرمایه، منش یا ریختار و سلیقه اشاره می کند. میدان به محل رقابت بر سر منافع و منابع معین است (همان، ص 121) ریختار دربردارندۀ خلق و خوهای خاصی است که تعامل آن ها با محیط، رفتار را شکل می دهد. سلیقه به طور پیوسته ضرورت ها را به استراتژی ها یا اولویت ها تبدیل می کند و بدون هیچ گونه جبر مکانیکی، مجموعه انتخاب های سازنده سبک های زندگی را به بار می آورد، انتخاب هایی که معنا و ارزش خود را از موقعیت و جایگاهی که در نظام تقابل ها و همبستگی ها دارند، اخذ می کنند (بوردیو، 1390، ص 245). از نظر وی هرگاه موقعیت اجتماعی افراد دچار تغییر شود، سلیقه نیز تغییر می کند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که از نظر بوردیو سبک زندگی افراد نتیجه موقعیت اجتماعی آنان است.

2. 2. 3. دیوید چانی (David Chanie): چانی نیز بر این باور است که سبک زندگی شکل اجتماعی جدیدی بوده که نشانگر اولیه هویت هر فرد است. وی بر این باور است که سبک زندگی حساسیت هایی هستند که در اهمیت های اخلاقی، معنوی یا زیبایی شناختی نفوذ می کنند. وی معتقد است برای افراد و گروه هایی که با راه های سنتی تر زندگی در شرایط جدید دچار فقدان دوام و ثبات می شوند، ساختن سبک های زندگی می تواند به عنوان ابزاری مهم برای مقابله با تغییرات اجتماعی باشد. این سبک ها واکنشی رفتاری با پاسخ های کارکردی به مدرنیته است. از نظر او افرادی که در جوامع مدرن زندگی می کنند از مفهوم سبک زندگی جهت توصیف اعمال خود و سایرین استفاده می کنند؛ سبک زندگی الگوهایی از کنش هستند که افراد را از یکدیگر متمایز می کند (چانی، 1378، ص 4) بنابراین دیوید چانی به کارکرد هویت بخشی سبک زندگی نیز اشاره می کند.

2. 2. 4. آنتونی گیدنز (Anthony Giddens): گیدنز، در بحث از سیاست زندگی به سبک زندگی نیز می پردازد. سیاست، فرصت های زندگی نیست؛ سیاست زندگی، سبک زندگی است. به زعم وی، عنصر محوری و گریز ناپذیر سبک زندگی، انتخاب است. در سطح خرد یکی از مؤلفه های اساسی زندگی روزمره همان انتخاب هایی است که به طور عادی به عمل می آوریم (گیدنز، 1385، ص 119) سبک زندگی را می توان به مجموعه ای کم و بیش جامع از عملکردها تعبیر کرد که فرد آن ها را به کار می گیرد؛ چون نه فقط نیازهای جاری او را برمی آورند، بلکه روایت خاصی را هم که وی برای هویت شخصی خود برگزیده است، در برابر دیگران مجسم می کند (همان، ص 120). گیدنز برای فهم بیشتر سبک زندگی از مفهوم عاملیت و ساختار کمک می گیرد: ساختار و عاملیت دو مقولۀ جدا از هم نیستند و به یکدیگر وابسته اند. زیرا ساختارها هم هدف و هم نتیجۀ کنش ها هستند، آن ها شامل قلمروهای دوگانه هستند. ساختارها در یک زمان هم عینی (محدود کننده) و هم ذهنی (تواناساز) می باشند. سبک های زندگی هم با یک ماهیت دوگانه در دیدگاه گیدنز به تصویر کشیده شده اند. سبک های زندگی الگوهای رفتاری هستند که با ارزش ها و باورها همراهند و از طریق بازخورد عاملان اجتماعی که آن ها را بازتولید می کنند، انتقال می یابند و همچنین از طریق مردمی که آن ها را عملیاتی می کنند؛ بازتولید می شوند (میری پور فرد، 1393، ص 15).

برای فهم سبک زندگی فاطمی از آراء گیدنز در این مقاله بیشتر سود جسته ایم. به نظر گیدنز هر جامعه ای می تواند سبک زندگی خاص خود را داشته باشد و همۀ سنت ها در حقیقت انتخاب های میان انبوهی از الگوهای رفتاری ممکن است. هر جامعه ای می تواند زمانی ثمره و نتیجۀ جهان بینی و ایدئولوژی خود را به دیگران نشان دهد که سبک زندگی او متناسب با باورها و ارزش هایش شکل گرفته باشد. بر این اساس سبک زندگی که متناسب با باورها و ارزش های جامعۀ ایرانی باشد، سبک زندگی دینی است؛ زیرا دین در فرهنگ کشور ایران نقش پر رنگی دارد.

2. 3. مروری بر پیشینۀ تحقیق

بسیاری از محققان به موضوع سبک زندگی اسلامی خاصه الگوی سبک زندگی حضرت فاطمه(ع) در چند سال اخیر، به ویژه پس از طرح آن توسط مقام معظم رهبری بسیار توجه کرده اند و پژوهش های فراوانی نیز در این باره انجام داده اند که در ذیل به مواردی اشاره خواهیم کرد:

* خان شیر و سالاری (1396) در مقاله ای با عنوان «حضرت زهرا(ع) الگو برای زنان و دختران جامعۀ امروزی» با توجه به افزایش آمار طلاق، ایشان را به عنوان یک الگوی خوب برای جامعۀ معاصر معرفی می کنند و زندگی حضرت زهرا(ع) و خصوصیات فردی و اجتماعی این بانوی بزرگ اسلام را مورد بررسی قرار می دهند.

* معارف و قماشچی (1395) در پژوهشی با عنوان «عوامل آرامش خانواده در سبک زندگی علی(ع) و حضرت فاطمه (ع)» مؤلفه های آرامش خانوادگی را احصاء و تبیین کردند. به نظر آن ها از نگاه قرآن دو مؤلفۀ کلان آرامش و مودت ارکان اساسی یک خانوادۀ مستحکم هستند و بر همین مبنا مصادیق و زیر مؤلفه های مربوط به آرامش در زندگی خانوادگی حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(ع) استخراج و تشریح شده است.

* عبدالکریم بهجت پور (1394) در اثری با عنوان «سبک زندگی فاطمی» معتقد است علی رغم عمر کوتاه شان، یکی از مناسب ترین سبک های زندگی را برای الگو شدن ارائه فرمودند تا ظرفیت های انبوه زندگی دینی در پرتو قرآن و سنت و درون مایه های شخصیتی خود را آشکار سازند. آن حضرت در ابعاد و ساحت های مختلف اعم از فردی، خانوادگی، اجتماعی و سیاسی مبتنی بر اصیل ترین باورها و ارزش ها را از خود بروز داده اند.

* قهرمانی نژاد شایق (1394) در مقالۀ دیگر با عنوان «زندگی و سیرۀ حضرت زهرا(ع) به عنوان الگوی سبک زندگی دینی»، با بررسی برهه های مختلف زندگی آن حضرت، مهم ترین زوایای زندگی حضرت زهرا(ع) را به عنوان یک الگوی دینی در جامعۀ اسلامی ایران مورد بررسی قرار می دهد و سبک زندگی اسلامی را در ابعاد مختلف تربیتی، اجتماعی، رفتارهای فردی بررسی می کند و بازتاب های مختلف آن را به دست می آورد.

3. روش شناسی تحقیق

روش مورد استفاده در این تحقیق روش توصیفی- تحلیلی است. یعنی محقق علاوه بر توصیف و تشریح مسألۀ مورد نظر به تجزیه و تحلیل آن مسأله نیز می پردازد. تکنیک های جمع آوری محتوا در این تحقیق به روش مطالعۀ کتابخانه ای است.

4. یافته های تحقیق

سبک زندگی از دیدگاه اسلام، به مجموعه ای از موضوعات مورد قبول اسلام در عرصه زندگی اشاره دارد که براساس آن، معیار رفتار ما باید مبتنی بر اسلام و آموزه های اسلامی باشد. خدامحوری و حاکمیت ارزش های اسلامی در زندگی از مهم ترین معیارهای سبک زندگی مورد تأیید اسلام می باشد؛ در واقع در سبک زندگی حضرت فاطمه(ع) زندگی فردی و اجتماعی مبتنی بر رهنمودهای قرآنی است. اسلام با احکام جاودانه خود، سبکی آرمانی و در عین حال واقع گرایانه را پیشنهاد کرده است که مبتنی بر نگرشی متعالی به هستی و انسان است. در این سبک زندگی رعایت آموزه های دینی، رهایی از سبک زندگی غیر اسلامی و دستیابی به حیات طیبه است. برهمین اساس می توان مهم ترین اصول و مؤلفه های سبک زندگی حضرت فاطمه(ع) را با تأکید بر بند هفتم بیانیۀ گام دوم انقلاب اسلامی این گونه تقسیم بندی نمود:

4. 1. گام اول؛ نظام ارزشی

ارزش ها و تحول ارزشی عامل مهمی است که مورد توجه اندیشمندان اجتماعی حوزه سبک زندگی قرار گرفته است. بسیاری از محققان، ارزش ها را اصلی ترین منبع شکل گیری سبک زندگی دانسته و تأکید دارند که شناخت ساختار ارزش های فرد، اصلی ترین وظیفه برای درک سبک زندگی افراد است. موافقان این نظر معتقدند که ارزش های فعلی فرد تعیین کنندۀ سبک زندگی اوست. از طرفی دیگر، بروز برخی سبک های زندگی نیز حاصل تحول ارزشی در جامعه و تلاش افراد برای وفق دادن خود با نظام ارزشی جدید دانسته می شود (الفت و سالمی، 1391، ص 32). در این جا به برخی از مهم ترین این اصول اخلاقی و ارزشی از منظر حضرت زهرا(ع) اشاره می کنیم:

4. 1. 1. سادگی و پوشش: حضرت فاطمه(ع) دو ویژگی سادگی و پوشانندگی را در پوشیدن لباس رعایت می کردند. وصله های چادر فاطمه(ع) که سبب اظهار شگفتی سلمان فارسی شد (ابن طاووس، 1414، ص 275) و بلندی و پوشاننده بودن چادر حضرت هنگام رفتن به مسجد برای احتجاج با ابوبکر (مغربی، 1383، ج 3، ص 34) نمونه هایی از سیرۀ حضرت در پوشش و لباس است.

4. 1. 2. قناعت: هرگاه مستمندی به در خانۀ فاطمه(ع) می رفت، آن حضرت نیاز او را تا حد امکان بر طرف می کرد، تا جایی که قرص نان قوت خود و خانواده اش را می بخشید و خود گرسنه می ماند. مرحوم مجلسی از جابربن عبدالله نقل می کند که گفت: یا رسول الله (ص) بر فاطمه(ع) وارد شدیم؛ صورتش زرد بود. پیامبر(ص) پرسید: چرا صورتت زرد است؟ گفت: ای رسول خدا(ص) از گرسنگی. پیامبر(ص) فرمود: بار خدایا، گرسنگی او را رفع کن و سختی آن را از او بگیر. جابر گفت به خدا قسم بعد از دعا، صورت فاطمه(ع) قرمز شد و بعد از آن روز گرسنه نشد (مجلسی، 1403، ص 62).

4. 1. 3. انفاق: ایشان، همسر و فرزندانش به فقرا کمک شایانی می کردند، چه از انفاق لباس نو در شب عروسی، چه از انفاق به پیرمرد نادار یا انفاق گردنبند اهدایی حمزه عموی پیامبر (قزوینی، بی تا، ص 201) و چه از ماجرای نذر برای بیماری حسنین و انفاق افطار به مسکین، اسیر و یتیم و نزول هفده آیه از سورۀ هل اتی (فخر رازی، 1308، 44، ص 276) و چه تقسیم عوائد فدک میان نیازمندان، چه از بنی هاشم و چه از سایر مسلمانان (ابن شهر آشوب، 1376، ص 123) در همه جا یار و یاور مسلمانان بودند و همۀ این ها از مؤلفه های مهم همیاری جامعه و ایجاد فضای امنیت و آرامش روحی و اخلاقی محسوب می شود که با بررسی شرایط آن ایام و وضعیت اجتماعی عرب جاهلی قابل توجه است.

4. 1. 4. عبادت: ما دو نوع عبادت را در زندگی حضرت می بینیم؛ عبادت هایی مثل نماز که نیاز به فراغت از امور زندگی داشت و نمازهای خاصی به نام نماز حضرت صدیقۀ طاهره(ع) مشهور شده که ساعتی وقت می برد. این نمازها که از حضرت بر جای مانده، نشان می دهد که ایشان در عین رسیدگی به امور زندگی، فرصتی را نیز به این عبادات اختصاص می دادند؛ چنان که امام حسن(ع) از نماز و شب زنده داری و عبادت های طولانی مادر خود گزارش داده است. طولانی ترین تعقیب ها در نماز نیز از حضرت صدیقۀ طاهره (ع) نقل شده است که برخی تعلیم پیامبر(ص) به ایشان است و برخی را خود حضرت انشا فرموده اند. این تعقیبات، مضامین و نکات بسیار ناب توحیدی و معرفتی را دربردارد و توجه به معاد، یاد مرگ و ترسیم حال سکرات مرگ و احوال قیامت، در آن ها بسیار برجسته است. همچنین با وجود منابع محدود، از آن حضرت دعاهای بسیاری به ما رسیده است. نوع دیگر از عبادت ایشان، با کار و مشغله های زندگی قابل جمع است؛ مانند تلاوت قرآن که در زندگی حضرت پررنگ است و از آن به عنوان یکی از سه محبوب خود در این دنیا یاد می کنند. در گزارشی آمده است که سلمان خدمت حضرت رسول(ص) رسید و اظهار شگفتی کرد که دیده است حضرت فاطمه(ع) در حالی که کار می کرد، قرآن نیز تلاوت می فرمود. همچنین حضرت روزه های مختلف و مستحبی می گرفت. از دیگر عبادت های حضرت، برنامۀ منظم هفتگی برای زیارت قبور، به ویژه قبر حمزۀ سیدالشهداء بود.

عبادت حضرت فاطمه(ع) برنامه و زمان خاصی داشت. در خانه محلی را برای محرابش قرار داده بود. لباس مخصوصی برای نماز می پوشید. برای نماز از بوی خوش استفاده می کرد. به غروب و شب جمعه برای استجابت دعا اعتقاد داشت. برای درک شب قدر و احیای آن برای فرزندانش برنامه ریزی می کرد، نمازها و دعاهای ویژه ای برای موضوعات مختلف و روزهای هفته داشت. مناجات و تعقیبات خاصی پس از نمازهای واجب داشت، به حدی برای نماز و عبادت به پا می ایستاد که پاهایش ورم می کرد (مجلسی، 1403، ج43، ص 76). برای دیگران و همسایگانش بسیار دعا می کرد و در یک کلام هرگاه در برابر پروردگارش به عبادت می ایستاد، بندبند بدنش از خوف خدا می لرزید (صدوق، 1385، ج1، ص 180). بنابر نظر حضرت فاطمه(ع) خداوند متعال بهترین پاداش را به عبادت خالصانۀ بندگانش عطا خواهد کرد: «کسی که عبادت های خالصانۀ خود را به سوی خدا بفرستد، پروردگار بزرگ برترین مصلحت را به سویش فرو خواهد فرستاد (مجلسی، 1403، ج67، ص 249)». حضرت فاطمه(ع) حتی در اولین لحظه های زندگی مشترک شان با حضرت علی(ع) به نماز و عبادت پروردگار مشغول بودند. پیامبر اکرم(ص) فردای آن شب از حضرت علی(ع) پرسید: «همسرت را چگونه یافتی؟» امام علی(ع) بی درنگ فرمودند: «نِعمَ العون علی طاعة الله» (مجلسی، 1403، ج42، ص 117)؛ بهترین یاور برای اطاعت پروردگار. نکاتی که از سیرۀ عبادی حضرت نقل شد، خود یک الگو و سبک زندگی است که بیان می دارد در کنار انجام وظایف خانه و مسئولیت و مشغله های زندگی، چه مقدار باید روزانه به عبادت پرداخت.

4. 2. گام دوم؛ مسئولیت خانوادگی (همسری و مادری)

4. 2. 1. مسئولیت همسری: خانواده جامعۀ کوچکی است که نیازمند مدیریت است. بهترین نمود مدیریت خانواده تثبیت نقش زن یا مادر در خانواده است. بی تردید مهم ترین لازمۀ رسیدن به یک خانوادۀ مستحکم و موفق آن است که در یک نظام صحیح، موقعیت هر فرد طراحی و تعیین شود و بپذیرد که نسبت به دیگری حقوقی دارد و در قبال آن وظایفی را نیز متعهد می شود که انتظارات و نقش ها در خانواده نسبت به یکدیگر تعدیل می شود. مثلاً مادر را به عنوان یک نقش در جایگاه واقعی آن درک کنند و نه به عنوان یک خدمۀ مهربان و زحمتکش. البته همسران نیز باید نسبت به موقعیت یکدیگر آشنایی داشته باشند. به بیان دیگر، هرجا تکلیف و مسئولیتی است، بحث از حقوق هم در کنار آن مطرح است. نقش همسری در اسلام جایگاه ویژه ای دارد. در روایت های اسلامی «حسن تبعل» (خوب شوهر داری کردن) در حد جهاد در راه خدا ارزشمند است(مجلسی، 1403، ص 597). خداوند متعال برخوردها و رفتارهای صحیح انسانی را در خانواده با «حسن معاشرت» معرفی می فرماید و از مرد و زن رعایت آن را با میزان «معروف» یعنی رفتاری پسندیده و انسانی می خواهد: «وَقُولُوا لَهمْ قوْلًا مَعْرُوفًا»(نساء/5)؛ و با آن ها سخنی شایسته بگویید. «... وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ...»(نساء /19)؛ و با آنان به گونه ای شایسته رفتار کنید. خداوند در یک کلام، حق و وظیفۀ میان زن و شوهر را بیان نموده است: «... هُنَّ لِبَاسٌ لَکم وَأَنتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ» (بقره/187)؛ آن ها لباس شما هستند و شما لباس آن ها هر دو زینت هم و سبب حفظ یکدیگرید. لباس از یک سو انسان را از گرما و سرما و خطر برخورد اشیاء به بدن حفظ می کند و از سوی دیگر عیوب را می پوشاند و زینتی است برای تن آدمی.

امیرمؤمنان(ع) می فرماید: «تا فاطمه(ع) زنده بود کاری نکردم که او را به خشم آورد و بر هیچ کاری او را مجبور نکردم او نیز هیچگاه مرا به خشم نیاورد و در هیچ کاری از من نافرمانی نکرد. به راستی هر وقت به او نظر می کردم، غم و اندوهم برطرف می شد» (مجلسی، 1403، ص 134). امیر المؤمنین(ع) همواره از لحظات زندگی با حضرت فاطمه(ع) نهایت آرامش و محبت را کسب می کرد. به نحوی که خود می فرمود: هرگاه به فاطمه(ع) می نگریستم همۀ رنج ها و ناراحتی هایم را فراموش می کردم. ازدواج ایشان در نهایت سادگی برگزار شد و بنا بر برخی روایات با عنایت به شرایط خاص قرن دوم هجری، ابتدا عقد و بعد از 9 ماه یعنی پس از جنگ بدر و با دادن ولیمۀ عمومی در مسجد به عروسی انجامید و امیرالمؤمنین(ع) که تا آن هنگام با مادرش فاطمه بنت اسد زندگی می کرد زندگی مشترک خود را آغاز کرد. سادگی منزل ایشان و مهریۀ آن ها همراه با جهیزیۀ مختصر مؤلفۀ مهمی جهت زدودن زنجیرهای تفاخر جاهلی که بین اشراف بود (قهرمانی نژاد، 1394، ص 220). علی(ع) و زهرا(ع) با محبت با یکدیگر رفتار می نمودند و همدیگر را بهترین همسر می دانستند (ابن شهر آشوب، 1376، ص 121) و در جمع ابوالحسن می خواندند (همان، ص 352). او در خانه خود را برای امیرالمؤمنین(ع) زینت می داد (صدوق، 1417، ص 552) و هیچ گاه در هیچ برنامه ای با همسر خود مخالفت نکرد (خوارزمی، بی نا، ص353). بحث دیگر در سبک تعامل با همسر در زندگی حضرت زهرا(ع)، اطاعت از همسر است. ایشان می گوید من به توصیۀ پدرم همواره عمل کردم که فرمود: «از همسرت اطاعت کن و از او چیزی نخواه که در توانش نباشد». در اواخر عمر خود نیز فرمود: «من همواره سعی کردم این نکته را در زندگی ام رعایت کنم و به آن پایبند باشم». حضرت امیر(ع) هم می فرمود: «هیچگاه ندیدم آن حضرت کاری کند که مرا خشمگین و دل آزرده کند». گفتنی است که اطاعت صدیقۀ طاهره(ع) از امیرمؤمنان(ع) و همراهی با ایشان، الزاماً از آن باب نبود که همسرش، امام بود و علم غیب داشت؛ بلکه قبول این زندگی دو طرفه و مدیریت زندگی از جانب حضرت امیر(ع) بوده که این همراهی را ایجاد می کرد. نکتۀ بعدی هم تناسب درخواست هاست. حضرت فرمودند: «این توصیه را همواره از پیامبر(ص) دارم که از پروردگار خود حیا می کنم چیزی از همسر بخواهم که در توانش نباشد (همان، ص616).

4. 2. 2. مسئولیت مادری: در حوزۀ جامعه پذیری دین نیاز است دو دسته از مفاهیم، آموزش داده شوند: دستۀ اول اعتقادات مذهبی، مجموعه ای از ارزش های فردی را در برمی گیرد و هدف آن ایجاد تصویری در ذهن است که احساسات فردی و جمعی هویت را در کنشگر تقویت می کند. دستۀ دوم را می توان در قالب شعائر دسته بندی کرد. شعائری که معطوف به رفتارهای اخلاقی (Ethical Behaviors) هم معطوف به رفتارها و کنش های دینی است (میرعباسی، 1394، ص 76-77).

در بحث تربیت روحی و عاطفی فرزندان و شفقت و مهربانی مادر به آن ها، سلمان نقل می کند که به خانۀ فاطمه(ع) رفتم و دیدم که حضرت مشغول آسیاب کردن است و طفل ایشان گریه می کند. عرض کردم: چرا از فضه کمک نمی گیرید؟ فرمود: امروز نوبت استراحت ایشان است. سلمان گوید: حضرت آنقدر آسیاب کرد که خون دستش بر دستۀ آسیاب جاری شد و به سنگ آسیاب رسید. عرضه داشتم: من بروم بچه را ساکت کنم؟ حضرت فرمود: تو بیا آسیاب کن و من به بچه رسیدگی می کنم. من مادرم و به فرزندم مهربان تر هستم. یعنی حضرت هنگامی که میان بچه داری و کار خانه تعارض ایجاد شد و ناچار بود که یکی را انتخاب کند، رسیدگی به فرزند را انتخاب می کند و می فرماید: «انی ارفق»؛ من مهربان ترم به این بچه. فاطمه(ع) اصرار داشت حتماً مادر به فرزندانش شیر دهد (طبرسی، 1392، ص 117). در طفولیت اطفالش، با ایشان بازی می کرد و برایشان شعر می خواند (ابن شهرآشوب، 1376، ص 159). گاه به همراه همسرش میان حسنین مسابقۀ کشتی ترتیب می داد و اطفالش را تشویق می کرد (صدوق، 1417، ص 361). او فرزندانش را به عبادت شوق می داد و در شب های قدر با کم کردن غذا و اموری مانند آن سعی می کرد بچه ها را موفق به شب زنده داری کند (مغربی، 1383، ص 281). او در دعا دیگران را مقدم می ساخت و به فرزندانش می فرمود: اول همسایه، بعد خانه (صدوق، 1385، 182). همۀ این مؤلفه ها نکات مهمی است که در بحث تربیت فرزندان و ایجاد آرامش روحی و تأمین امنیت اخلاقی اجتماع، اهمیت به سزایی دارد. چون از نیاز فرزندان به مهر و محبت پدر و مادر کاملاً آگاه بود، به عنوان اولین وصیت به علی از ایشان خواست که پس از او با دختر خواهرش، امامه، ازدواج کند، زیرا او همانند خود (فاطمه(ع)) به فرزندانش مهربان می دانست (فتال نیشابوری، بی تا، ص 151). اقدام دیگری که در این زمینه در زندگی حضرت زهرا(ع) مشاهده می شود، توجه به زینت فرزندان است که به نوعی آن ها را به سمت زیبایی هدایت می کند: «أن فاطمة حلت الحسن و الحسین» (بحرانی، 1413، ج 11، ص 174)؛ فاطمه(ع) حسن و حسین(ع) را می آراست. این کار نیز علاوه بر نشاط روحی که برای فرزندان به دنبال دارد، حس زیباشناسی آن ها را نیز تقویت می کرد.

در روایتی از امام صادق(ع) آمده است: «إِنَّ فَاطِمَةَ(ع) کانَتْ تمْضَغُ لِلْحَسَنِ ثُمَّ لِلْحُسَینِ(ع) وَ هِی صَائِمَةٌ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ» (حرعاملی، 1414، ج 4، ص190)؛ فاطمه(ع) غذا می جوید برای حسن(ع) سپس برای حسین(ع) در حالی که در ماه رمضان روزه بود. این روایت نیز اشاره به این دارد که ایشان در حال عبادت و روزه داری نیز از توجه به فرزندان غافل نمی شدند و در حین عبادت، به وظیفۀ مادری خود و برآورده کردن نیازهای آنان می پرداختند. حال مادرانی که با کوچک ترین بهانه خود را از وظایف مادری معاف می کنند، باید بازنگری در رفتار خود داشته باشند و به دنبال راهی باشند که هم به وظیفۀ مادری خود عمل کنند و هم سایر برنامه های خود را اجرا نمایند.

4. 3. گام سوم؛ مسئولیت اجتماعی

از دیدگاه بسیاری، سپردن کودکان به سازمان های خاص، آن هم در زمانی که کودک بیشترین نیاز را به مادر دارد، نابسامانی های روانی خاصی را در بزرگسالی فراهم می کند (ساروخانی، 1370، ص 172). این مسأله از موضوعات مهم روانشناسی و جامعه شناسی خانواده در دهه های اخیر است. عدم حضور مادر در مدت زمان طولانی، به تنظیم روابط و ادارۀ منزل لطمه می زند و در انهدام خانواده بی تأثیر نیست. «هر قدر اقتصاد و زندگی خانوادگی توسط زنان بیشتر اداره شود، قدرت اجتماعی (Social power) آن ها نیز در خانواده بیشتر خواهد شد و اشتغال در کار خارج از خانه، در چگونگی روابط عاطفی آن ها با اعضای خانواده اثر می گذارد و هر قدر نظام جدید خانواده تغییر شکل یابد، روابط عاطفی ضعیف تر می شود (فرجاد، 1372، ص 15). یکی از اساسی ترین اهداف تشکیل خانواده بقای نسل و تربیت نیروی انسانی مورد نیاز جامعه است و توسعه و رشد اقتصادی در گرو نیروی کار فعال و تحصیل کرده است. که این افراد نوعاً از میان خانواده ای برنامه ریز، منظم و مشوق بیرون می آید. زنان با فراهم کردن و آماده ساختن محیطی بانشاط و صمیمی برای تأمین نیازهای مادی و معنوی و توجه به بهداشت روحی، جسمی و روانی اعضای خانواده اثر مستقیم بر اقتصاد جامعه می گذارند.

جمع میان کار و فعالیت های اجتماعی (غیر از اشتغال) یکی از دغدغه های امروزی بخش وسیعی از بانوان است. سیرۀ حضرت زهرا(ع) حاکی است که وظیفۀ مادری تنها شیر دادن به فرزند، تنظیف و نگهداری خانه و مراقبت از کودکان نبوده، بلکه بزرگ ترین نقش یک مادر، تربیت اجتماعی و سیاسی کودکان است. چنانچه حضرت فرزندانش را به مسجد می فرستاد و در همۀ صحنه های سیاسی، اجتماعی و مبارزاتی خود مانند: رفتن به در خانۀ مهاجران و انصار و نیز زیارت قبر پیامبر(ص)، حمزه، قبور شهدا و رفتن به بیت الاحزان آن ها را با خود به همراه می برد. تربیت سیاسی، دینی و اجتماعی کودکان نیازمند دانایی، اطلاع کافی از مسائل مربوط به این حوزه ها، حضور یافتن در متن جریان های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و نیز آگاهی، بصیرت و تحلیل درست مسائل گوناگون است. بنابراین برای آن که مادر بتواند در کانون خانواده، فرزندان را متناسب با نیازهای اجتماعی زمان خود تربیت کند، بایسته است که خود به اندازه کافی در کانون این رویدادها و مباحث حضور داشته باشد؛ بدین ترتیب به هر میزانی که زنان در متن حادثه حضور داشته باشند، قدرت توان افزایی و تربیت دینی، اجتماعی و سیاسی فرزندان فزونی می یابد (بهجت پور، 1394، ص 108).

در سلوک اجتماعی فاطمه(ع) نمونه های بسیاری از تلاش برای احقاق حق، جلوگیری از انحراف جامعه از جادۀ حقیقت و افتادن در مسیر سراشیبی هلاک و ظلم ستیزی و عدالت گرایی به چشم می خورد به طوری که پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) به دفاع از همسرش امیر مؤمنان(ع) در برابر تضییع حقوق ایشان برخاست. در آغازین روزهای پس از سقیفه نیز، با ایراد خطبه هایی تمام تلاش خویش را برای بیان حق و یادآوری سفارش های پیامبر در مورد اهل بیت(ع) به کار بست (همان، صص 114 -115) سیرۀ عملی حضرت زهرا(ع) جهت گیری صحیح این رویکرد را نشان می دهد.

ابعاد الگویی سبک زندگی حضرت زهرا (ع).JPG

5. نتیجه گیری

به باور بسیاری از اندیشمندان، رفتار تجلی ارزش ها و باورهای فرد است و سبک زندگی صرفاً باورهای عینی افراد را در برمی گیرد. از آنجا که در جامعۀ ما اعتقاد بر این است که ارزش ها و باورها خصوصاً دینی بر تمامی شئونات زندگی ما تأثیر گذار هستند و سنگ بنای فعالیت ها و اعمال ما محسوب می شوند و از سوی دیگر، رسانه رسالت شکل دهی به رفتارهای مبتنی بر ارزش ها و اصول اسلامی- ایرانی را بر عهده دارد، بنابراین، هم به عنصر نگرش (باورها، ارزش ها و ترجیحات) و هم بر عنصر رفتار (کنش عینی) باید توجه کرد.

همان طور که رهبر معظم انقلاب (در بند هفتم بیانیۀ گام دوم انقلاب اسلامی) فرمودند با اصلاح نگرش و رفتار زوجین نسبت به تشکیل خانواده و الگوگیری از سیره حضرت زهرا(ع) می توان به تحکیم مبانی خانواده در جامعۀ اسلامی و عدم الگو محوری نمادهای غربی و سبک زندگی امریکایی، امیدوار بود. روش هایی که حضرات معصومین علی(ع) و فاطمه(ع) در زندگی مشترکشان به کار بردند، کاملاً عملیاتی، دست یافتنی و اجرایی هستند. می توان دریافت سبک زندگی فاطمه(ع) در تمامی ابعاد، الگوی زنان مسلمان به شمار می رود؛ زیرا همۀ استعدادهای وی در ابعاد، هم در گسترۀ ذهنی (نظام ارزشی) و هم در گسترۀ عینی (مسئولیت های خانوادگی و اجتماعی) به صورت هماهنگ شکوفا گردیده است.

منابع

* قرآن کریم.

1. ابن شهرآشوب، محمدبن علی؛ مناقب آل ابی طالب، نجف، حیدریه، 1376.

2. ابن طاووس، علی بن موسی؛ الدروع الواقعیه، قم، مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، 1414.

3. بحرانی اصفهانی، عبد الله بن نور الله؛ عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال، قم، مؤسسة الإمام المهدی(عج)، 1413.

4. بوردیو، پیر؛ نظریه کنش؛ دلایل عملی و انتخاب عقلانی، ترجمۀ مرتضی مردیها، تهران، انتشارات نقش و نگار، 1390.

5. چانی، دیوید؛ سبک زندگی، ترجمۀ حسن چاووشیان، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1378.

6. حر عاملی، محمد بن حسن؛ تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، قم، مؤسسة آل البیت (ع)، 1414.

7. خوارزمی؛ مناقب الامام امیرالمؤمنین (ع)، قاهره، بی نا، بی تا.

8. ساروخانی، باقر؛ طلاق پژوهشی در شناخت واقعیت و عوامل آن، تهران، انتشارات دانشگاه، 1370.

9. شیلینگ، لوییس؛ نظریه های مشاوره (دیدگاه های مشاوره)، ترجمه خ، آرین، تهران، انتشارات اطلاعات، چهارم، 1382.

10. صدوق؛ علل الشرایع، نجف، مکتب حیدریه، 1385.

11............؛ الامالی، قم، مؤسسه بعثت، 1417.

12. فتال نیشابوری، محمدبن حسن؛ روضة الواعظین، قم، الشریف الرضی، بی تا.

13. فخر رازی؛ تفسیر الکبیر، استانبول، مطبعه عثمانیه، 1308.

14. فیست، جس و گریگوری فیست؛ نظریه های شخصیت، تهران، ویرایش، 1387.

15. قزوینی، محمدکاظم؛ فاطمه الزهرا من المهد الی اللحد، نجف، بی نا، بی تا.

16. کوزر، لوییس و برنارد روزنبرگ؛ نظریه های بنیادی جامعه شناسی، ترجمۀ فرهنگ ارشاد، تهران، نشرنی، 1382.

17. گیدنز، آنتونی؛ تجدد و تشخص، ترجمۀ ناصر موفقیان، تهران، نشرنی، 1385.

18. مجلسی، محمدتقی؛ بحارالانوار، بیروت، بی نا، چاپ دوم، 1403.

19. مغربی، قاضی نعمان بن محمد تمیمی؛ دعائم الاسلام، تحقیق آصف فیضی، القاهره، دار المعارف، 1383.

20. مهدوی کنی، محمدسعید؛ دین و سبک زندگی، تهران، دانشگاه امام صادق(ع)، 1388.

مقالات

21. ازکیا، مصطفی و سکینه حسینی رودبارکی؛ تغییرات نسلی سبک زندگی در جامعۀ روستایی، فصلنامه رفاه اجتماعی، سال دهم، ش 37، 1388.

22. الفت، سعیده و سالمی، آزاده؛ مفهوم سبک زندگی، فصلنامۀ مطالعات سبک زندگی، سال اول، ش 1، ص9-36، 1391.

23. بهجت پور، عبدالکریم؛ سبک زندگی فاطمی، پژوهشنامۀ سبک زندگی، سال اول، ش 1، ص99-120، 1394.

24. خان شیر، موسی و سالاری، اسلام؛ حضرت زهرا(ع) الگوی زنان و دختران جامعه امروزی، مجموعه مقالات اولین کنفرانس پژوهش در فقه، حقوق و علوم انسانی، 1396.

25. خوشنویس، ناهید؛ رسانه و سبک زندگی، مجله روابط عمومی، ش 73، ص9-17، 1390.

26. قهرمانی نژاد، بهاءالدین؛ زندگی و سیرۀ حضرت زهرا(ع) به عنوان الگوی سبک زندگی دینی، فصلنامه راهبرد اجتماعی –فرهنگی، سال چهارم، ش 15، ص 219-241، 1390.

27. کوهی، کمال و عباس زاده، محمد و خواجه بی شک، علی و قاسم زاده، داود؛ مطالعۀ جامعه شناختی تعیین کننده های سرمایه ای سبک زندگی، فصلنامۀ جامعه شناسی سبک زندگی، سال اول، ش 4، 1394.

28. میرعباسی، حمید؛ جامعه پذیری دینی وقف و نقش رسانه در آن، مجموعه مقالات کنگرۀ ملی وقف حماسه اقتصادی و سبک زندگی اسلامی، 1394.

پایان نامه ها

29. میری پور فرد، فریبا؛ نگرش دینی و سبک زندگی؛ بررسی رابطه بین نگرش دینی و سبک زندگی دانشجویان دانشگاه گیلان (پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه گیلان)، 1393.

سایت

30. WWW.KHAMENEI.IR

کلمات کلیدی

سبک زندگی  |  جامعه شناسی  |  الگو  |  سیرۀ فاطمی  |  نظریۀ انتقادی  | 

  • محمد هاشمی

  • محمد هاشمی

برتری حضرت زهرا بر فرشتگان با توجه به جایگاه ممتاز آن حضرت در میان انسان ها، خود بخود ثابت می گردد. اینکه در یک شعری، شاعری چه سروده، یا یک مداحی در یک مجلسی چه گفته است، ممکن است راست و درست باشد و ممکن است در مقام مبالغه ی یک مطلبی بوده باشد. اما این سؤال که حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا(علیها السلام) دارای چه جایگاه و مقام والایی است و برتر از فرشتگان می باشد، بر می گردد به جایگاه انسان و انسانیت و برتری او بر فرشتگان؛ وقتی ثابت شد که انسان برتر از فرشته است، برتری حضرت زهرا بر فرشتگان با توجه به جایگاه ممتاز آن حضرت در میان انسان ها، خود بخود ثابت می گردد.

اینکه حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا(علیها السلام) دارای چه جایگاه و مقام والایی است و برتر از فرشتگان می باشد، بر می گردد به جایگاه انسان و انسانیت و برتری او بر فرشتگان؛ وقتی ثابت شد که انسان برتر از فرشته است، برتری حضرت زهرا بر فرشتگان با توجه به جایگاه ممتاز آن حضرت در میان انسان ها، خود بخود ثابت می گردد. اینکه در یک شعری، شاعری چه سروده، یا یک مداحی در یک مجلسی چه گفته است، ممکن است راست و درست باشد و ممکن است در مقام مبالغه ی یک مطلبی بوده باشد. اما این سؤال که حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا(علیها السلام) دارای چه جایگاه و مقام والایی است و برتر از فرشتگان می باشد، بر می گردد به جایگاه انسان و انسانیت و برتری او بر فرشتگان؛ وقتی ثابت شد که انسان برتر از فرشته است، برتری حضرت زهرا بر فرشتگان با توجه به جایگاه ممتاز آن حضرت در میان انسان ها، خود بخود ثابت می گردد.

برتری انسان بر فرشته

 

رسول الله صلی الله علیه و آله دربارۀ کرامّت و فضیلت انسانی فرمود: «هیچ چیز نزد خدا گرامی تر از فرزند آدم نیست.» عرض شد: ای پیامبر، فرشتگان برتر نیستند؟ فرمود: «اَلمَلائِکَةُ مَجبوُرونَ، بِمَنزِلَةِ الشَّمْسِ وَ القَمَرِ» (کنزالعمّال شماره:36621.) فرشتگان مثل خورشید و ماه کارهایی را به جبر انجام می دهند و این هم کلام امام محمّد باقر علیه السلام که بار دیگر برتری انسان را بر فرشتگان تأیید می کند! «پس از درگذشت حضرت آدم علیه السلام نوبت نماز خواندن بر جنازه او فرا رسید. فرزند او هبة الله گفت: ای جبرئیل جلو برو و بر آدم نماز بخوان.  جبرئیل علیه السلام به فرزند آدم گفت: ای هبة الله خداوند به ما دستور داد که در بهشت بر پدرت سجده آوریم. پس ما را نسزد که بر هیچ یک از فرزندانش امامت کنیم».[1]

 

شخصی به نام عبدالله ابن سنان با مختصر تفاوتی از مولایمان امیر المؤمنین علی علیه السلام پرسید: فرشتگان برترند یا آدمیان؟ حضرت فرمود: خداوند در فرشتگان فقط عقل نهاده است و نه خواهش نفسانی و در حیوانات میل و خواهش نهاده است  و نه عقل. ولی در فرزندان آدم هر دو را نهاده است. بنابراین، آنکه عقلش بر خواهشش چیره آید از فرشتگان بهتر است و آنکه خواهشش بر عقلش غالب گردد، از حیوانات بدتر است.[2]

 

بنا بر این اگر انسان جایگاه خود را در آفرینش دانست و به ارزش و شخصیت و کرامّت انسانی خویش پی برد و کاری نکرد که آن ارزش را از کف بدهد همان عامل برتری او بر فرشتگان خواهد بود.

 

مـلایـک  در مقـام ار چـه بـلندند***ولی هر یک به جایی پای بندند

 

ولی انسان چو شد در نفس کامل  *** تـرقّی می کند منزل به مـنزل

جایگاه خاص حضرت زهرا(علیهاالسلام)

 

اما در مورد مقام حضرت زهرا (سلام الله علیها) روایات زیادی آمده است که دلالت بر بزرگی مقام ایشان در نزد خداوند می­کند. با تعابیری که درباره هیچ کدام از معصومین صحبت نشده است. از جمله بعضی از احادیث پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) که هم در منابع شیعه و هم در منابع برادران اهل سنت آمده است: علامه مجلسی از کتاب علل الشرایع حدیثی از جابر از امام صادق (علیه السلام) نقل می­کند که از آن حضرت پرسیدم: چرا فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را زهراء نامیده­‌اند؟ حضرت فرمود: زیرا خداوند او را از نور عظمت خود آفرید. پس وقتی که آن نور تابید، آسمان زمین روشن شد و چشمان ملائکه را خیره ساخت، آنان سجده کردند و پرسیدند ای پروردگار ما، این نور چیست؟ پس خداوند به آنان وحی کرد که نوری از نور من است که در آسمان زمین آن را از عظمت خود خلق نموده ام و آن را از صلب یکی از پیامبرانم خارج کرده ام و آن را بر تمام پیامبران برتری بخشیده­ام و از این نور، امامانی خارج شده­اند که برای برپایی فرمان من قیام می کنند و مردم را به حق من هدایت می­کنند و من آنها را بعد از پایان یافتن وحی و نبوت جانشین خود در زمین کرده­‌ام.[3]

 

این روایت با صراحت دلالت دارد بر اینکه حضرت زهرا (سلام الله علیها) نه تنها بر فرشتگان بلکه بر تمام انبیاء غیر از پدر بزرگوارش برتری دارد. چون وجود مقدس خاتم الانبیاء پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از این بیان خارج است که در جای خود ثابت است که آن حضرت اشرف مخلوقات الهی است.

 

امام صادق علیه السلام فرمود: اگر حضرت علی علیه السلام نبود که با حضرت زهرا (سلام الله علیها) ازدواج نماید از زمان حضرت آدم تا روز قیامت هیچ­گونه کفو و همتایی برای آن حضرت پیدا نمی­شد.[4]

 

این روایت نیز دلالت می­کند که مقام و درجه هیچ کس به جز حضرت علی (ع) به مقام حضرت زهرا (س) نمی­رسد. البته وجود مقدس خاتم الانبیاء پیامبر اکرم (ص) از این بیان خارج است که در جای خود ثابت است که آن حضرت اشرف مخلوقات الهی است.

 

پی نوشت ها


[1] شیخ صدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه، کمال الدین ص214.

[2] علامه مجلسی، محمد باقر، بحار ج60 ص299.

[3] شیخ صدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه، علل الشرایع، ص 179، باب 143، ج 1؛ بحار الانوار، ج 43، ص 12، حدیث 5- کشف الغمه، ج 2، ص 464.

[4] ناسخ التواریخ، ج 1، ص 46- علل الشرایع، ص 178، باب 143، حدیث 3- بحار الانوار، ج 43، ص 10- اصول کافی، ج 1، ص 524، حدیث 10.

  • محمد هاشمی

  • محمد هاشمی

  • محمد هاشمی

  • محمد هاشمی

ماه رمضان در بین ماه های سال قمری از قداست و جایگاه ویژه‌ای برخوردار است، امام زین العابدین در نیایش چهل و چهارم صحیفه سجادیه هنگام ورود ماه مبارک رمضان می فرمودند:
 
بسم الله الرحمن الرحیم
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانَا لِحَمْدِهِ وَ جَعَلَنَا مِنْ أَهْلِهِ لِنَکُونَ لِإِحْسَانِهِ مِنَ الشَّاکِرِینَ وَ لِیَجْزِیَنَا عَلَى ذَلِکَ جَزَاءَ الْمُحْسِنِینَ‏
حمد و سپاس خداوندى را که ما را به حمد و سپاس خویش راه نمود و از جمله حامدان خود قرار داد، تا از شکرگزاران احسان او باشیم. و ما را در برابر حمد و سپاس خویش پاداش داد، آن سان که نیکوکاران را پاداش دهد.


وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی حَبَانَا بِدِینِهِ وَ اخْتَصَّنَا بِمِلَّتِهِ وَ سَبَّلَنَا فِی سُبُلِ إِحْسَانِهِ لِنَسْلُکَهَا بِمَنِّهِ إِلَى رِضْوَانِهِ حَمْداً یَتَقَبَّلُهُ مِنَّا وَ یَرْضَى بِهِ عَنَّا
حمد و سپاس خداوندى را که دین خود به ما ارزانى فرمود و ما را به آیین خویش اختصاص داد و به راههاى احسان خود در آورد، تا به مدد احسانش در طریق خشنودى‏اش گام برداریم. حمد و سپاسى که شایان قبولش افتد و بدان از ما خشنود گردد.

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ مِنْ تِلْکَ السُّبُلِ شَهْرَهُ شَهْرَ رَمَضَانَ شَهْرَ الصِّیَامِ وَ شَهْرَ الْإِسْلاَمِ‏
حمد و سپاس خداوندى را که یکى از آن راهها که در برابر ما گشوده، ماه خود، ماه رمضان است، ماه صیام و ماه اسلام


وَ شَهْرَ الطَّهُورِ وَ شَهْرَ التَّمْحِیصِ وَ شَهْرَ الْقِیَامِ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَ بَیِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَ الْفُرْقَانِ‏
ماه پاکیزگى از آلودگى‏ها، ماه رهایى از گناهان، ماه نماز، ماهى که در آن قرآن نازل شده، قرآنى که راهنماى مردم است و نشانه آشکار هدایت است و تمیز دهنده حق از باطل است.


فَأَبَانَ فَضِیلَتَهُ عَلَى سَائِرِ الشُّهُورِ بِمَا جَعَلَ لَهُ مِنَ الْحُرُمَاتِ الْمَوْفُورَةِ وَ الْفَضَائِلِ الْمَشْهُورَةِ فَحَرَّمَ فِیهِ مَا أَحَلَّ فِی غَیْرِهِ إِعْظَاماً
پس به حرمت بى‏شمار و فضیلت بسیارى که بدین ماه ارزانى داشت، برترى آن را بر دیگر ماهها آشکار ساخت. براى بزرگداشت آن، هر چیز را که در دیگر ماهها حلال داشته بود، در این ماه حرام کرد.


وَ حَجَرَ فِیهِ الْمَطَاعِمَ وَ الْمَشَارِبَ إِکْرَاماً وَ جَعَلَ لَهُ وَقْتاً بَیِّناً لاَ یُجِیزُ - جَلَّ وَ عَزَّ - أَنْ یُقَدَّمَ قَبْلَهُ وَ لاَ یَقْبَلُ أَنْ یُؤَخَّرَ عَنْهُ‏
گرامیداشت آن را هر خوردنى و آشامیدنى ممنوع داشت و براى آن زمانى معین قرار داد، آن سان که اجازت ندهد روزه آن پیشتر ادا گردد و نپذیرد که به تأخیر افتد.


ثُمَّ فَضَّلَ لَیْلَةً وَاحِدَةً مِنْ لَیَالِیهِ عَلَى لَیَالِی أَلْفِ شَهْرٍ وَ سَمَّاهَا لَیْلَةَ الْقَدْرِ تَنَزَّلُ الْمَلاَئِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ سَلاَمٌ‏ دَائِمُ الْبَرَکَةِ إِلَى طُلُوعِ الْفَجْرِ عَلَى مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ بِمَا أَحْکَمَ مِنْ قَضَائِهِ‏
آنگاه شبى از شبهاى این ماه برگزید و بر شبهاى هزار ماه برترى داد. و آن شب را «لیلة القدر» نامید. در آن شب، فرشتگان و روح، به فرمان پروردگارشان، بر هر یک از بندگان او - که بخواهد - نازل مى‏شوند، همراه با تقدیرى تغییر ناپذیر. آن شب، شب سلام و درود فرشتگان است و دامنه برکاتش تا سپیده‏دم کشیده شود.


اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَلْهِمْنَا مَعْرِفَةَ فَضْلِهِ وَ إِجْلاَلَ حُرْمَتِهِ وَ التَّحَفُّظَ مِمَّا حَظَرْتَ فِیهِ‏
بار خدایا، درود بفرست بر محمد و خاندانش و شناخت فضیلت این ماه و بزرگداشت حرمت آن و پرهیز از هر چه در این ماه ما را از آن منع کرده‏اى. به ما الهام کن.


وَ أَعِنَّا عَلَى صِیَامِهِ بِکَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِیکَ وَ اسْتِعْمَالِهَا فِیهِ بِمَا یُرْضِیکَ حَتَّى لاَ نُصْغِیَ بِأَسْمَاعِنَا إِلَى لَغْوٍ وَ لاَ نُسْرِعَ بِأَبْصَارِنَا إِلَى لَهْوٍ
و ما را به روزه داشتن یارى ده:آن سان که اعضاى بدن خویش از معاصى تو بازداریم و در آنچه سبب خشنودى توست به کار داریم، تا به هیچ سخن بیهوده گوش نسپاریم و به هیچ لهو و بازیچه ننگریم‏


وَ حَتَّى لاَ نَبْسُطَ أَیْدِیَنَا إِلَى مَحْظُورٍ وَ لاَ نَخْطُوَ بِأَقْدَامِنَا إِلَى مَحْجُورٍ وَ حَتَّى لاَ تَعِیَ بُطُونُنَا إِلاَّ مَا أَحْلَلْتَ‏
و به هیچ ممنوع دست نگشاییم و به سوى هیچ حرامى گام بر نداریم و چیزى جز آنچه تو حلال کرده‏اى در شکمهاى خود جاى ندهیم‏


وَ لاَ تَنْطِقَ أَلْسِنَتُنَا إِلاَّ بِمَا مَثَّلْتَ وَ لاَ نَتَکَلَّفَ إِلاَّ مَا یُدْنِی مِنْ ثَوَابِکَ وَ لاَ نَتَعَاطَى إِلاَّ الَّذِی یَقِی مِنْ عِقَابِکَ‏
و زبانمان جز سخن تو نگوید و رنجى بر خود هموار نکنیم جز آنکه ما را به ثواب تو نزدیک سازد و کارى نکنیم جز آنچه ما را از عقاب تو در امان دارد.


ثُمَّ خَلِّصْ ذَلِکَ کُلَّهُ مِنْ رِئَاءِ الْمُرَائِینَ وَ سُمْعَةِ الْمُسْمِعِینَ لاَ نَشْرَکُ فِیهِ أَحَداً دُونَکَ وَ لاَ نَبْتَغِی فِیهِ مُرَاداً سِوَاکَ‏
اى خداوند، از تو مى‏خواهیم که این همه اعمال را از ریاى ریاکاران و آوازه در افکندن آوازه افکنان دور نگه دارى. و چنان باد که کسى را در عبادت با تو شریک نسازیم و جز تو براى خود مرادى نجوییم.


اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ قِفْنَا فِیهِ عَلَى مَوَاقِیتِ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ بِحُدُودِهَا الَّتِی حَدَّدْتَ‏
بار خدایا، درود بفرست بر محمد و خاندان او و در این ماه ما را به اوقات نمازهاى پنجگانه آگاه فرما:به حدود و احکامش که مقرر داشته‏اى‏


وَ فُرُوضِهَا الَّتِی فَرَضْتَ وَ وَظَائِفِهَا الَّتِی وَظَّفْتَ وَ أَوْقَاتِهَا الَّتِی وَقَّتَ
و واجباتش که واجب ساخته‏اى و شروط و هنگامش که معین کرده‏اى.


وَ أَنْزِلْنَا فِیهَا مَنْزِلَةَ الْمُصِیبِینَ لِمَنَازِلِهَا الْحَافِظِینَ لِأَرْکَانِهَا الْمُؤَدِّینَ لَهَا فِی أَوْقَاتِهَا عَلَى مَا سَنَّهُ عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ - صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ –
اى خداوند، چنان کن که به هنگام نماز همانند کسانى باشیم که به منازل والاى آن راه مى‏یابند و همه ارکان آن رعایت مى‏کنند و آن را به وقت خود، به آیین بنده تو و رسول تو محمد - صلى الله علیه و آله -


فِی رُکُوعِهَا وَ سُجُودِهَا وَ جَمِیعِ فَوَاضِلِهَا عَلَى أَتَمِّ الطَّهُورِ وَ أَسْبَغِهِ وَ أَبْیَنِ الْخُشُوعِ وَ أَبْلَغِهِ‏
در رکوع و سجود و همه فضیلتهایش، به کامل‏ترین وضوء و طهارت و در نهایت خشوع به جاى مى‏آورند.


وَ وَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ نَصِلَ أَرْحَامَنَا بِالْبِرِّ وَ الصِّلَةِ وَ أَنْ نَتَعَاهَدَ جِیرَانَنَا بِالْإِفْضَالِ وَ الْعَطِیَّةِ
اى خداوند، در این ماه ما را موفق دار که به خویشاوندانمان نیکى کنیم و به دیدارشان بشتابیم و همسایگانمان را به بخشش و عطاى خویش بنوازیم‏


وَ أَنْ نُخَلِّصَ أَمْوَالَنَا مِنَ التَّبِعَاتِ وَ أَنْ نُطَهِّرَهَا بِإِخْرَاجِ الزَّکَوَاتِ‏
و اموالمان را از هر چه به ناحق بر آن افزوده‏ایم پیراسته داریم و با اداى زکات پاکیزه گردانیم‏


وَ أَنْ نُرَاجِعَ مَنْ هَاجَرَنَا وَ أَنْ نُنْصِفَ مَنْ ظَلَمَنَا وَ أَنْ نُسَالِمَ مَنْ عَادَانَا حَاشَى مَنْ عُودِیَ فِیکَ وَ لَکَ‏
و با آنان که از ما گسیخته‏اند بپیوندیم و با آن که در حق ما ستمى روا داشته به مقتضاى انصاف رفتار کنیم و با آن که با ما دشمنى ورزیده دوستى کنیم، جز آن کسان که به خاطر رضاى تو با آنان دشمن شده‏ایم،


فَإِنَّهُ الْعَدُوُّ الَّذِی لاَ نُوَالِیهِ وَ الْحِزْبُ الَّذِی لاَ نُصَافِیهِ‏
که با چنین دشمنى هیچ‏گاه سخن از دوستى نگوییم و همدل نشویم.


وَ أَنْ نَتَقَرَّبَ إِلَیْکَ فِیهِ مِنَ الْأَعْمَالِ الزَّاکِیَةِ بِمَا تُطَهِّرُنَا بِهِ مِنَ الذُّنُوبِ‏
اى خداوند، در این ماه ما را توفیق ده که به کردارهاى پسندیده به تو تقرب جوییم، آن سان که ما را از گناهان پاک دارى‏

 

وَ تَعْصِمُنَا فِیهِ مِمَّا نَسْتَأْنِفُ مِنَ الْعُیُوبِ‏
و از بازگشت به اعمال ناشایست نگه‏دارى،


حَتَّى لاَ یُورِدَ عَلَیْکَ أَحَدٌ مِنْ مَلاَئِکَتِکَ إِلاَّ دُونَ مَا نُورِدُ مِنْ أَبْوَابِ الطَّاعَةِ لَکَ وَ أَنْوَاعِ الْقُرْبَةِ إِلَیْکَ‏
تا هیچ یک از ملائکه تو طاعتى به درگاهت نیاورد جز آنکه از طاعت ما کمتر باشد و در تقرب به پایه تقرب ما نرسد.


اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ هَذَا الشَّهْرِ وَ بِحَقِّ مَنْ تَعَبَّدَ لَکَ فِیهِ مِنِ ابْتِدَائِهِ إِلَى وَقْتِ فَنَائِهِ مِنْ مَلَکٍ قَرَّبْتَهُ أَوْ نَبِیٍّ أَرْسَلْتَهُ
اى خداوند، به حق این ماه و به حق آن کس که در این ماه - از آغاز تا انجام - جبین عبادت به درگاه تو سوده، خواه ملکى بوده که او را مقرب خود ساخته‏اى، یا پیامبرى که به رسالتش فرستاده‏اى،


أَوْ عَبْدٍ صَالِحٍ اخْتَصَصْتَهُ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَهِّلْنَا فِیهِ لِمَا وَعَدْتَ أَوْلِیَاءَکَ مِنْ کَرَامَتِکَ‏
یا بنده‏اى صالح که از میان بندگانت برگزیده‏اى، بر محمد و خاندانش درود بفرست و ما را سزاوار کرامتى کن که به دوستان خود وعده داده‏اى.


وَ أَوْجِبْ لَنَا فِیهِ مَا أَوْجَبْتَ لِأَهْلِ الْمُبَالَغَةِ فِی طَاعَتِکَ وَ اجْعَلْنَا فِی نَظْمِ مَنِ اسْتَحَقَّ الرَّفِیعَ الْأَعْلَى بِرَحْمَتِکَ‏
هر چه مبالغان در عبادت خود را نصیب داشته‏اى ما را نیز نصیب دار و به رحمت خود ما را در زمره کسانى قرار ده که بهشت - آن بالاترین مرتبت - را سزاوارند.


اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ جَنِّبْنَا الْإِلْحَادَ فِی تَوْحِیدِکَ وَ الْتَّقْصِیرَ فِی تَمْجِیدِکَ وَ الشَّکَّ فِی دِینِکَ‏
بار خدایا، درود بفرست بر محمد و خاندان او و ما را دور دار از الحاد در توحید خود و قصور در بزرگداشت خود و شک در دین خود


وَ الْعَمَى عَنْ سَبِیلِکَ وَ الْإِغْفَالَ لِحُرْمَتِکَ وَ الاِنْخِدَاعَ لِعَدُوِّکَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ‏
و نابینایى در طریق خود و غفلت از تعظیم خود و فریفته شدن به دشمنت، آن شیطان رجیم.


اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ إِذَا کَانَ لَکَ فِی کُلِّ لَیْلَةٍ مِنْ لَیَالِی شَهْرِنَا هَذَا رِقَابٌ یُعْتِقُهَا عَفْوُکَ أَوْ یَهَبُهَا صَفْحُکَ‏
بار خدایا، درود بفرست بر محمد و خاندان او و چون در شبهاى این ماه اراده عفو و بخشایش کنى ما را در شمار آن بندگان در آور که به عفو تو آزاد مى‏شوند و در خور بخشایش تو مى‏گردند.


فَاجْعَلْ رِقَابَنَا مِنْ تِلْکَ الرِّقَابِ وَ اجْعَلْنَا لِشَهْرِنَا مِنْ خَیْرِ أَهْلٍ وَ أَصْحَابٍ‏
اى خداوند، ما را از بهترین کسانى قرار ده که در این ماه زیسته‏اند و این ماه به سر آورده‏اند.


اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ امْحَقْ ذُنُوبَنَا مَعَ امِّحَاقِ هِلاَلِهِ‏
بار خدایا، درود بفرست بر محمد و خاندان او و آنگاه که هلال ماه رمضان به محاق مى‏افتد، گناهان ما محو کن.


وَ اسْلَخْ عَنَّا تَبِعَاتِنَا مَعَ انْسِلاَخِ أَیَّامِهِ حَتَّى یَنْقَضِیَ عَنَّا وَ قَدْ صَفَّیْتَنَا فِیهِ مِنَ الْخَطِیئَاتِ وَ أَخْلَصْتَنَا فِیهِ مِنَ السَّیِّئَاتِ‏
و چون به سلخ رسد و روزهایش به آخر آید، جامه شوخگن گناهان از تن ما بیرون کن، آن سان که چون به سر شود ما را از هر خطا پیراسته و از هر گناه، پاک ساخته باشى.


اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ إِنْ مِلْنَا فِیهِ فَعَدِّلْنَا وَ إِنْ زُغْنَا فِیهِ فَقَوِّمْنَا وَ إِنِ اشْتَمَلَ عَلَیْنَا عَدُوُّکَ الشَّیْطَانُ فَاسْتَنْقِذْنَا مِنْهُ‏
بار خدایا، بر محمد و خاندان او درود بفرست. اگر در این ماه به راه کج رفته‏ایم، به راه راستمان آور و اگر از حق عدول کرده‏ایم، به حقمان بازگردان و اگر دشمن تو، شیطان، بر ما چیره شد، ما را از چنگال او رهایى بخش.


اَللَّهُمَّ اشْحَنْهُ بِعِبَادَتِنَا إِیَّاکَ وَ زَیِّنْ أَوْقَاتَهُ بِطَاعَتِنَا لَکَ وَ أَعِنَّا فِی نَهَارِهِ عَلَى صِیَامِهِ وَ فِی لَیْلِهِ عَلَى الصَّلاَةِ وَ التَّضَرُّعِ إِلَیْکَ‏
اى خداوند، ماه رمضان را از زمزمه عبادت ما پرساز و شب و روزش را به طاعات ما آراسته گردان. ما را یارى ده که روزهایش را روزه بداریم و شبهایش را به نماز و تضرع‏


وَ الْخُشُوعِ لَکَ وَ الذِّلَّةِ بَیْنَ یَدَیْکَ حَتَّى لاَ یَشْهَدَ نَهَارُهُ عَلَیْنَا بِغَفْلَةٍ وَ لاَ لَیْلُهُ بِتَفْرِیطٍ
و خشوع و مذلت در پیشگاه تو به سحر رسانیم، تا مباد که روزهایش به غفلت ما شهادت دهند و شبهایش به سهل انگارى ما.


اَللَّهُمَّ وَ اجْعَلْنَا فِی سَائِرِ الشُّهُورِ وَ الْأَیَّامِ کَذَلِکَ مَا عَمَّرْتَنَا
اى خداوند، چنان کن که در دیگر ماهها و روزها تا زنده‏ایم چنین باشیم.


وَ اجْعَلْنَا مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ الَّذِینَ یَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ‏
چنان کن که در شمار بندگان صالح تو در آییم:آنان که بهشت را به میراث برده‏اند و در آن جاویدانند،


وَ الَّذِینَ یُؤْتُونَ مَا آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَى رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ وَ مِنَ الَّذِینَ یُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ وَ هُمْ لَهَا سَابِقُونَ‏
آنان که همه آنچه را که باید ادا کنند ادا مى‏کنند و باز هم دلهایشان ترسان است، آنان که باید نزد پروردگارشان باز گردند، آنان که به کارهاى نیک مى‏شتابند و در آن بر یکدیگر سبقت مى‏گیرند.


اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ فِی کُلِّ وَقْتٍ وَ کُلِّ أَوَانٍ وَ عَلَى کُلِّ حَالٍ عَدَدَ مَا صَلَّیْتَ عَلَى مَنْ صَلَّیْتَ عَلَیْهِ‏
بار خدایا، در هر وقت و در هر زمان و در هر حال بر محمد و خاندانش درود بفرست، به شمار درودهایى که بر همه کسانى که شایان درود تو بوده‏اند فرستاده‏اى‏


وَ أَضْعَافَ ذَلِکَ کُلِّهِ بِالْأَضْعَافِ الَّتِی لاَ یُحْصِیهَا غَیْرُکَ إِنَّکَ فَعَّالٌ لِمَا تُرِید
و چندین برابر آنها، آن سان که هیچ کس جز تو شمارش نتواند کرد. انک فعال لما ترید.

 

  • محمد هاشمی

حماسه «نهم دی ماه» در کلام حضرت آیت‌الله خامنه‌ای


* در تاریخ ماندگار شد
روزهای سال، به طور طبیعی و به خودی خود همه مثل همند؛ این انسانها هستند، این اراده‌‌‌‌‌ها و مجاهدتهاست که یک روزی را از میان روزهای دیگر برمیکشد و آن را مشخص میکند، متمایز میکند، متفاوت میکند و مثل یک پرچمی نگه میدارد تا راهنمای دیگران باشد. روز عاشورا - دهم محرم - فی نفسه با روزهای دیگر فرقی ندارد؛ این حسین بن علی (علیه السّلام) است که به این روز جان میدهد، معنا میدهد، او را تا عرش بالا میبرد؛ این مجاهدتهای یاران حسین بن علی (علیه السّلام) است که به این روز، این خطورت و اهمیت را میبخشد. روز نوزدهم دی هم همین جور است، روز نهم دیِ امسال هم از همین قبیل است. نهم دی با دهم دی فرقی ندارد؛ این مردمند که ناگهان با یک حرکت - که آن حرکت برخاسته از همان عواملی است که نوزدهم دیِ قم را تشکیل داد؛ یعنی برخاسته ی از بصیرت است، از دشمن‌‌‌‌‌شناسی است، از وقت‌‌‌‌‌شناسی است، از حضور در عرصه‌ی مجاهدانه است - روز نهم دی را هم متمایز میکنند.
مطمئن باشید که روز نهم دیِ امسال هم در تاریخ ماند؛ این هم یک روز متمایزی شد. شاید به یک معنا بشود گفت که در شرائط کنونی - که شرائط غبارآلودگیِ فضاست - این حرکت مردم اهمیت مضاعفی داشت؛ کار بزرگی بود. هرچه انسان در اطراف این قضایا فکر میکند، دست خدای متعال را، دست قدرت را، روح ولایت را، روح حسین بن علی (علیه السّلام) را می‌‌‌بیند. این کارها کارهائی نیست که با اراده‌‌‌‌ی امثال ما انجام بگیرد؛ این کار خداست، این دست قدرت الهی است؛ همان طور که امام در یک موقعیت حساسی - که من بارها این را نقل کرده‌‌‌‌ام - به بنده فرمودند: «من در تمام این مدت، دست قدرت الهی را در پشت این قضایا دیدم». درست دید آن مرد نافذِ بابصیرت، آن مرد خدا.
بیانات در دیدار مردم قم در سالگرد قیام نوزدهم دی ماه 19/10/1388

* مجاهدت به نفع انسان
در شرائط فتنه، کار دشوارتر است؛ تشخیص دشوارتر است. البته خدای متعال حجت را همیشه تمام میکند؛ هیچ وقت نمیگذارد مردم از خدای متعال طلبگار باشند و بگویند تو حجت را برای ما تمام نکردی، راهنما نفرستادی، ما از این جهت گمراه شدیم. در قرآن مکرر این معنا ذکر شده است. دست اشاره ی الهی همه جا قابل دیدن است؛ منتها چشم باز میخواهد. اگر چشم را باز نکردیم، هلال شب اول ماه را هم نخواهیم دید؛ اما هلال هست. باید چشم باز کنیم، باید نگاه کنیم، دقت کنیم، از همه ی امکاناتمان استفاده کنیم تا این حقیقت را که خدا در مقابل ما قرار داده است، ببینیم.
مهم این است که انسان این مجاهدت را بکند. این مجاهدت به نفع خود انسان است؛ خدای متعال هم در این مجاهدت به او کمک میکند. نوزده دیِ مردم قم در سال 56 از این قبیل بود، نهم دیِ امسالِ آحاد مردم کشور - که حقیقتاً این حرکت میلیونی فوق‌‌العاده ی مردم حرکت عظیمی بود - از همین قبیل است، و قضایای گوناگونی که ما در طول انقلاب از این چیزها کم نداشتیم. این مجاهدت، راه را به ما نشان میدهد.
بیانات در دیدار مردم قم در سالگرد قیام نوزدهم دی ماه 19/10/1388

* حجت بر همه تمام شد
یک نکته را هم به جوانان عزیز انقلابی، به فرزندان عزیز انقلابی خودم، به فرزندان بسیجی - از زن و مرد - عرض بکنم: جوانان از اطراف و اکناف کشور، از آنچه که تهتّک بیگانگان از ایمان دینی به گوششان میخورد یا با چشمشان می‌‌‌‌بینند، عصبانی هستند؛ وقتی می بینند روز عاشورا چگونه یک عده‌‌‌‌ای حرمت عاشورا را هتک میکنند، حرمت امام حسین را هتک میکنند، حرمت عزاداران حسینی را هتک میکنند، دلهاشان به درد می‌‌‌‌‌آید، سینه‌‌‌‌‌هاشان پر میشود از خشم؛ البته خوب، طبیعی هم هست، حق هم دارند؛ ولی میخواهم عرض بکنم جوانهای عزیز مراقب باشند، مواظب باشند که هرگونه کار بی رویه‌‌‌ای، کمک به دشمن است. اینجا جوانها تلفن میکنند - میفهمم من، میخوانم، غالباً تلفنها و نامه ها را خلاصه میکنند، هر روز می آورند، من نگاه میکنم - می بینم همین طور جوانها گله‌‌‌‌‌مند، ناراحت و عصبانی؛ گاهی هم از بنده گله میکنند که چرا فلانی صبر میکند؟ چرا فلانی ملاحظه میکند؟ من عرض میکنم؛ در شرائطی که دشمن با همه‌‌‌ی وجود، با همه‌‌‌‌ی امکاناتِ خود درصدد طراحی یک فتنه است و میخواهد یک بازی خطرناکی را شروع کند، باید مراقبت کرد او را در آن بازی کمک نکرد. خیلی باید با احتیاط و تدبیر و در وقت خودش با قاطعیت وارد شد. دستگاه‌‌‌‌های مسئولی وجود دارند، قانون وجود دارد؛ بر طبق قانون، بدون هیچگونه تخطی از قانون، بایستی مُرّ قانون به صورت قاطع انجام بگیرد؛ اما ورود افرادی که شأن قانونی و سمت قانونی و وظیفه ی قانونی و مسئولیت قانونی ندارند، قضایا را خراب میکند. خدای متعال به ما دستور داده است: «و لایجرمنّکم شنئان قوم علی ان لاتعدلوا اعدلوا هو اقرب للتّقوی». بله، یک عده‌‌‌‌ای دشمنی میکنند، یک عده‌‌‌‌ای خباثت به خرج میدهند، یک عده ای از خباثت‌‌‌کنندگان پشتیبانی میکنند - اینها هست - اما باید مراقب بود. اگر بدون دقت، بدون حزم، انسان وارد برخی از قضایا بشود، بی‌‌‌‌گناهانی که از آنها بیزار هم هستند، لگدمال میشوند؛ این نباید اتفاق بیفتد. من برحذر میدارم جوانهای عزیز را، فرزندان عزیز انقلابیِ خودم را از اینکه یک حرکتی را خودسرانه انجام بدهند؛ نه، همه چیز بر روال قانون.
مسئولین کشور بحمداللَّه چشمشان هم باز است، می‌‌‌‌بینند؛ می‌‌‌‌بینند مردم در چه جهتی دارند حرکت میکنند. حجت بر همه تمام شده است. حرکت عظیم روز چهارشنبه‌ی نهم دی ماه حجت را بر همه تمام کرد. مسئولین قوه‌‌‌‌‌ی مجریه، مسئولین قوه‌‌‌ی مقننه، مسئولین قوه‌‌‌‌ی قضائیه، دستگاه‌‌‌های گوناگون، همه میدانند که مردم در صحنه‌‌‌اند و چه میخواهند. دستگاه‌‌‌‌‌‌ها باید وظائفشان را انجام بدهند؛ هم وظائفشان در مقابل آدم مفسد و اغتشاشگر و ضدانقلاب و ضدامنیت و اینها، هم وظائفشان در زمینه‌‌‌ی اداره‌‌‌‌‌‌ی کشور.
بیانات در دیدار مردم قم در سالگرد قیام نوزدهم دی ماه 19/10/1388

* راه انقلاب این است
بدخواهانی که سی سال است علیه این انقلاب و علیه این مردم هر کاری توانستند، کردند، اینها هم فرصت را مغتنم شمردند و با تبلیغاتِ خودشان وارد میدان شدند. بیش از این، کاری نمیتوانستند بکنند. اگر آمریکائی‌ها و انگلیسی‌ها و صهیونیستها میتوانستند نیرو وارد خیابانهای تهران بکنند، یقین بدانید میکردند. اگر برایشان امکان داشت که با حضور وابستگان و مزدوران خودشان از خارج، عرصه را آنچنان که میخواهند، هدایت کنند، میکردند. منتها میدانستند که این کار به ضررشان تمام میشود. تنها کاری که میتوانستند بکنند، این بود که در صحنه‌ی تبلیغات، در صحنه‌ی سیاست جهانی، از آشوبگر، از اغتشاشگر حمایت کنند. رؤسای جمهور کشورهای مستکبر در این قضیه وارد میدان شدند؛ اغتشاشگران خیابانی و خرابکارانی را که با آتش زدن میخواهند موجودیت خودشان را نشان بدهند، ملت ایران نامیدند؛ شاید بتوانند اوضاع را آنچنان که طبق میل خودشان است، در افکار عمومی دنیا و کشورمان تصویر و ترسیم کنند؛ اما شکست خوردند.
قوی‌ترین و آخرین ضربه را ملت در روز نهم دی و بیست و دوی بهمن وارد کرد. کار ملت ایران در بیست و دوم بهمن، کار عظیمی بود؛ نُه دی هم همین جور. یکپارچگی ملت آشکار شد. همه‌ی کسانی که در عرصه‌ی سیاسی به هر نامزدی رأی داده بودند، وقتی دیدند دشمن در صحنه است، وقتی فهمیدند اهداف پلید دشمن چیست، نسبت به آن کسانی که قبلاً به آنها خوشبین هم بودند، تجدید نظر کردند؛ فهمیدند که راه انقلاب این است، صراط مستقیم این است. در بیست و دوی بهمن، ملت همه با یک شعار وارد میدان شدند. خیلی تلاش کردند، شاید بتوانند بین ملت دودستگی ایجاد کنند؛ اما نتوانستند. و ملت ایستاد؛ این پیروزی ملت بود. از بیست و دوم خرداد تا بیست و دوم بهمن - هشت ماه - یک فصل پرافتخار و پرعبرتی برای ملت ایران بود؛ این یک درس شد. آگاهی جدیدی به وجود آمد. فصل تازه‌ای در بصیرت ملت ایران گشوده شد. این یک زمینه‌ی بسیار مهمی است. باید بر اساس این زمینه، حرکت کنیم.
بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی  01/01/1389

* لحظه‌ی نیازها
شورای شما بحمدالله این خصوصیت را داشته است. دلائل زیادی هم برای این هست؛ آخری‌اش همین نهم دی است؛ قبلش - ده سال قبل از این - 23 تیر است که اشاره فرمودند؛ آن روز هم نیاز لحظه‌ها بود؛ این یک کار متعارف و معمولی نبود. راهپیمائی مردم در بیست و دوی بهمن با همه‌ی عظمتی که دارد - که حالا عرض خواهم کرد - یک کار متعارف است، یک کار روان‌شده است، شناخته‌شده است، متوقع است که انجام بگیرد و انجام میگیرد؛ اما بیست و سه‌ی تیر در سال 78، یک کار متعارف نبود، یک کار متوقع نبود؛ اهمیت داشت که این مجموعه بداند و بفهمد که این کار در آن شرائط، لازم است و آن را انجام بدهد. کار نهم دی ماهِ امسال هم همین جور بود. شناختن موقعیت، فهمیدن نیاز، حضور در لحظه‌ی مناسب و مورد نیاز؛ این اساس کار است که مؤمن باید این را هم با خود همراه داشته باشد تا بتواند وجودش مؤثر بشود؛ آن کاری را که باید انجام بدهد، بتواند انجام بدهد. خوب، الحمدلله شورای هماهنگی تبلیغات این خصوصیت را داشته است، نشان داده است؛ هم در دهه‌ی اول، در اوضاع و احوال گوناگون آن دهه - در دوران دفاع مقدس، قبل از دفاع مقدس، بعد از دوران دفاع مقدس - هم بعد از رحلت امام در مناسبتهای مختلف که قله‌هائی را در تاریخ ما به وجود آورد. یکی از این قله‌های فراموش نشدنی، همین نهم دی امسال بود.
بیانات در دیدار با اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی  29/10/1388

* یک حرکت بدون فراخوان
راز ماندگاری این انقلاب، اتکای به ایمانهاست؛ اتکای به خداست. لذا شما می‌بینید آن روزی که توده‌ی عظیم مردم در سرتاسر کشور احساس کنند که دشمنی‌ای متوجه انقلاب است، احساس کنند که دشمنیِ جدی‌ای وجود دارد، بدون فراخوان حرکت میکنند می‌آیند. روز نهم دی شما دیدید در این کشور چه اتفاقی افتاد و چه حادثه‌ای پیش آمد. دشمنان انقلاب که همیشه سعی میکنند راهپیمائی‌های میلیونی را بگویند چند هزار نفر آمده‌اند - تحقیر کنند، کوچک کنند - اعتراف کردند و گفتند در طول این بیست سال، هیچ حرکت مردمی‌ای به این عظمت در ایران اتفاق نیفتاده است؛ این را نوشتند و گفتند. آن کسانی که سعی در کتمان حقائق درباره‌ی جمهوری اسلامی دارند، این را گفتند. علت چیست؟ علت این است که مردم وقتی احساس میکنند دشمن در مقابل نظام اسلامی ایستاده است، می‌آیند توی میدان. این حرکتِ ایمانی است، این حرکتِ قلبی است؛ این چیزی است که انگیزه‌ی خدائی در آن وجود دارد؛ دست قدرت خداست، دست اراده‌ی الهی است؛ این چیزها دست من و امثال من نیست. دلها دست خداست. اراده‌ها مقهور اراده‌ی پروردگار است. وقتی حرکت خدائی شد، برای خدا شد، اخلاص در کار بود، خدای متعال اینجور دفاع میکند. لذا میفرماید: «انّ اللَّه یدافع عن الّذین امنوا». این را دشمنان نظام اسلامی نمیفهمند، تا امروز هم نفهمیدند؛ لذا تهدید میکنند، حرف میزنند، روشهای گوناگون را به کار میگیرند، به خیال خودشان میگردند نقطه ضعف برای جمهوری اسلامی پیدا کنند؛ گاهی اسم حقوق بشر را می‌آورند، گاهی اسم دموکراسی را می‌آورند؛ ترفندهائی که امروز برای مردم دنیا حقیقتاً ترفندهای مسخره است. میگویند افکار عمومی؛ اما افکار عمومی اگر این حرفها را از آمریکا و صهیونیسم باور میکرد، اینجور در دنیا، در کشورهای مختلف، ملتهای مختلف، در مواقع گوناگون، نفرت خودشان را از این سران مستکبر نشان نمیدادند، که می‌بینید نشان میدهند. هر جا سفر میکنند، گروهی از مردم علیه‌شان شعار میدهند. پیداست که افکار عمومی دنیا فریب ترفندهای اینها را نخورده است.
بیانات در دیدار فرمانده و پرسنل نیروی هوائی ارتش جمهوری اسلامی ایران 19/11/1388

* بدون علما ممکن نبود
یک مسئله‌ی بسیار مهم و استثنائی است؛ یکی از تمایزات نظام جمهوری اسلامی این است. مجموعه‌ی خبرگان، مجموعه‌ی علمای صاحب‌نام و صاحب شأن در بین مردم، و مورد اعتماد مردم در همه‌ی قضایا، بخصوص در قضیه‌ی بسیار مهم رهبری و انتخاب رهبری و قضایای مربوط به آن محسوب میشود. و همین حضور اثرگذار و حساس در بین مردم، آثار و برکات خودش را داشته است و دارد. حضور مردم در حوادث بزرگ و مهم و اعلان موضعی که میکنند - مثل راهپیمائی مهم بیست و دوم بهمن، که واقعاً یک پدیده‌ی عظیمی بود در تاریخ انقلاب در این شرائط و با این اوضاع و احوال؛ و قبل از آن، حضور مردم در خیابانها در سراسر کشور در نهم دی - بدون اینکه علما و راهنمایان معنوی مردم که مورد اعتماد آنها هستند، دلهای مردم را به حقائق این انقلاب متوجه کنند، میسر نمیشد. نقش علمای دین در هدایت مردم، منحصر نمیشود به هدایت در امور فرعی و مسائل شخصی و اینها. مهمتر از همه‌ی اینها، هدایت مردم است در مسئله‌ی عظیم اجتماعی و مسئله‌ی حکومت و مسئله‌ی نظام اسلامی و وظائفی که مترتب بر این هست در مقابله‌ی با حوادث جهانی. یقیناً اگر نقش علمای دین و راهنمایان روحانی حذف میشد و وجود نمیداشت، این انقلاب تحقق پیدا نمیکرد؛ این نظام به وجود نمی‌آمد و باقی نمیماند، با این همه مشکلات فراوانی که در سر راه این انقلاب به وجود آوردند. بنابراین علمای دین - که از جمله‌ی برترین آنها، مجموعه‌ی خبرگان هستند - تأثیر ماندگار و مستمری در حوادث جامعه و سرنوشت جامعه دارند؛ که خوب، آثارش را بحمداللَّه می‌بینیم.
بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری  06/12/1388

* دنیا خیره شد
شما دیدید فتنه‌ای به وجود آمد، کارهائی شد، تلاشهائی شد، آمریکا از فتنه‌گران دفاع کرد، انگلیس دفاع کرد، قدرتهای غربی دفاع  کردند، منافقین دفاع کردند، سلطنت‌طلبها دفاع کردند؛ نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که در مقابل همه‌ی این اتحاد و اتفاق نامیمون، مردم عزیز ما، ملت بزرگ ما در روز نهم دی، در روز بیست و دوی بهمن، آنچنان عظمتی از خودشان نشان دادند که دنیا را خیره کرد. ایران امروز، جوان امروز، تحصیلکرده‌ی امروز، ایرانیان امروز، آنچنان وضعیتی دارند که هر توطئه‌ای را دشمن علیه نظام جمهوری اسلامی زمینه‌چینی کند، به توفیق الهی توطئه را خنثی میکنند. منتها توجه داشته باشید؛ باید تقوا پیشه کنیم. آنچه ما را قوی میکند، تقواست؛ آنچه ما را آسیب‌ناپذیر میکند، تقواست؛ آنچه ما را به ادامه‌ی این راه تا رسیدن به اهداف عالیه امیدوار میکند، تقواست.
خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران در حرم امام خمینی (ره) در بیست و یکمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی (ره) 14/03/1389

* هیچ کس نگوید من تکلیفی ندارم
آنچه که برای ما لازم است، این است که آحاد مردم، مسئولین، غیر مسئولین، بخصوص جوانها، بخصوص کسانی که سخن و حرفشان تأثیر دارد، احساس مسئولیت حضور در صحنه را از دست ندهند. هیچ کس نگوید من تکلیفی ندارم، من مسئولیتی ندارم؛ همه مسئولند. مسئولیت معنایش این نیست که اسلحه ببندیم، بیائیم توی خیابان راه برویم؛ در هر کاری که هستیم، احساس مسئولیت کنیم؛ مسئولیت دفاع از انقلاب و از نظام جمهوری اسلامی؛ یعنی از اسلام، یعنی از حقوق مردم، یعنی از عزت کشور. این، شرط اول: همه باید این احساس مسئولیت را داشته باشیم. و من می‌بینم که این احساس مسئولیت را داریم. این را مردم کشور ثابت کردند، ثابت میکنند؛ حالا یک نمونه‌ی واضحش همین 9 دی بود که اشاره کردند؛ نمونه‌های دیگری هم هست؛ 22 بهمن در پیش است، دهه‌ی فجر در پیش است. مردم حضور خودشان را، آمادگی خودشان را، سرزندگی و نشاط خودشان را نشان داده‌اند، باز هم نشان خواهند داد.
دیدار مردم مازندران در سالگرد حماسه 6 بهمن 6/11/1388

* مشتی بر دهان فتنه‌گران
فتنه‌ی سال گذشته جلوه‌ای از توطئه‌ی دشمنان بود؛ فتنه بود. فتنه یعنی کسانی شعارهای حق را با محتوای صددرصد باطل مطرح کنند، بیاورند برای فریب دادن مردم. اما ناکام شدند. هدف از ایجاد فتنه، گمراه کردن مردم است. شما ملاحظه کنید؛ مردم ما در مقابله‌ی با فتنه، خودشان به پا خاستند. نهم دی در سرتاسر کشور مشت محکمی به دهان فتنه‌گران زد. این کار را خود مردم کردند. این حرکت - همان طوری که گویندگان و بزرگان و همه بارها گفته‌اند - یک حرکت خودجوش بود؛ این خیلی معنا دارد؛ این نشانه‌ی این است که این مردم بیدارند، هشیارند. دشمنان ما باید این پیام را بگیرند. آن کسانی که خیال میکنند میتوانند میان نظام و میان مردم جدائی بیندازند، ببینند و بفهمند که این نظام، نظام خود مردم است، مال مردم است. امتیاز نظام ما به این است که متعلق به مردم است. آن کسانی که با همه‌ی وجود نظام جمهوری اسلامی را و اسلام را و این پرچم برافراشته را در این کشور نگه داشته‌اند، در درجه‌ی اول خود مردمند؛ دشمنان ما این را بفهمند. سردمداران دولتهای مستکبر - و در رأس آنها آمریکا - علیه ملت ما حرف میزنند، توطئه میکنند، گاهی شعار میدهند، گاهی اظهارات مزوّرانه میکنند، گاهی صریحاً دشمنی میکنند، گاهی در لفافه میبرند؛ اینها همه برای این است که تحلیل درستی از مسائل ایران و شناخت درستی از ملت ایران ندارند. ملت ما ملت بیداری است، ملت هشیاری است.
بیانات در دیدار هزاران نفر از مردم استان گیلان‌ 8/10/1389

 

  • محمد هاشمی